گنج نامه مقصود
گنج نامه مقصود

گنج نامه مقصود

اربعین نوشت

از دیروز تا حالا اون قدر اتفاقات مختلف افتاده که نمی دونم از کدومش بگم ! بهترینش این بود که بالاخره برای اربعین با تماس های پشت سر هم من ، یک انجمن دانشجویی راضی شد که منم ببرن! عجیب تر نحوه آشنایی من با اونا بود،هیچ جا اسمم در نیومده بود، دل نگران بودم، به هر کس می گفتم بهم میگفت آخرش اگه قرار باشه رفتنی بشی ، آقا خودش جورش می کنه، دهه اول محرم بود، شب آخر ، دل تو دلم نبود برای اربعین ،  توی مجلس دختر جلوییم از دوستش پرسید برای اربعین اسم نوشتی ؟ اونم گفت آره ! منم که کلا این روزا سنسور گوشم روی کلمه اربعین تنظیم شده، ازش پرسیدم شما با کدوم کاروان کربلا میرین؟ گفت با هیئتی که خیلی وقته توش عضوم، ظرفیتشم تموم شده ، گفتم هیچ جای دیگه رو نمیشناسی، یه شماره داد بهم، گفت به اینا زنگ بزن، چندین باز زنگ زدم و پرس و جو کردم، اما می گفتن ظرفیتمون تکمیله! منم هر شب دست به دعا، حتی دست به دامن هم آزمایشگاهی عراقی دوستم هم شده بودم، که تو بیا یه خانواده ای کسی پیدا کن من باهشون برم،اونم بنده خدا پیگیر کارم شده بود ، حتی کار به جایی رسیده بود که دنبال کاروانی میگشتیم که حتی از یه شهر دیگه باشه و  من لب مرز به اونا ملحق شم !  دیشب به طور ناباورانه ای دوباره به اون انجمن زنگ زدم، بازم جوابم کردند و گفتند  باید برن لیست رو چک کنن، یک ساعت دیگه زنگ بزنم، دوباره بعد از یک ساعت گفتن تماس ها خیلی زیاه، ما یک ساعت دیگه خودمون بهت خبرمیدیم، آخر این شد که زنگ زدن و گفتن فردا پولو واریز کنم و مدارکم رو ببرم! حالا این وسط من دیشب تو راه برگشت از تهران به شیراز بودم! قرار شد مدارک رو ایمیل کنم !


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد