گنج نامه مقصود
گنج نامه مقصود

گنج نامه مقصود

تفالی به حافظ

دلی که غیب نمای است و جام جم دارد *** ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد
به خطّ و خال گدایان مده خزینه دل *** به دست شاه وشی ده که محترم دارد
نه هر درخت تحمّل کند جفای خزان *** غلام همّت سروم که این قدم دارد
رسید موسم آن کز طرب چو نگرس مست *** نهد به پای قدح هرکه شش درم دارد
زر از بهای می اکنون چو گل دریغ مدار *** که عقل کل به صدت عیب متّهم دارد
ز سرّ غیب کس آگاه نیست قصّه مخوان *** کدام محرم دل ره درین حرم دارد
دلم که لاف تجرّد زدی کنون صد شغل *** به بوی زلف تو با باد صبحدم دارد
مراد دل ز که پرسم که نیست دلداری *** که جلوه ی نظر و شیوه ی کرم دارد
ز جیب خرقه حافظ چه طرف بتوان بست *** که ما صمد طلبیدیم و او صنم دارد


پ.ن: گاهی وقتا هیچ کس به اندازه حافظ حال دل آدم رو درک نمی کنه :(

افکار پریشان این روزهای من

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.