و عشق مثل یک کلاف سر در گم است ،خودت هم نمی دانی تا کی بالاخره به انتهای این کلاف خواهی رسید...
از اتفاقاتی که برای دوستم پیش اومد ، خیلی ناراحت شدم ، چاره ای ندارم جر دعا کردن در حقش ، با دیدن این جور اتفاقات گاهی آرزو میکنم کاش انسان هیچ وقت عاشق نمی شد...دلم به حال خیلی از دختران این سرزمین که پاک بودن و پاک موندن رو به هزار اتفاق دیگه ترجیح داده اند میسوزه و بیزارم از پسرهای این دوره و زمانه ... حقیقتا که این روزها جای پسران و دختران بد جور عوض شده است...و فقط بغضی در گلو دارم و دعا در حق دوستانم ...کاش زندگی ساده تر از آن چه که می بینیم بود...کاش ما آدم های صاف و ساده تری بودیم ...
خدایا ، هر چه بیشتر زمان میگذرد از این که تنها تو را داریم و به کسی جز تو هیچ امیدی نیست مطمئن تر میشویم ، گویی قبلا کافر بودیم، ما را رها نکن، تو تنها کس مایی...