فیلم برف روی کاج ها رو امشب دیدم ! به نظرم تقریبا مزخرف بود! ما ایرانیا از ساختن فیلم معناگرا فقط همین خیانت و این جور چیزا رو یاد گرفتیم ، یاد نگرفتیم که توی فیلم میشه چیزای خوب هم نشون داد.
من نمیدونم نشون دادن خونه ی که هیچ حریمی نداره چه معنی میده ! من نمیدونم نشون دادن خونه ای که هر لجظه هر کس خواست میتونه سرشو بندازه زیر و بیاد تو چه معنی میده ! من نمی فهمم که یه پسر چرا باید با زنی که شوهر داره لاو بترکونه و زنه هم تا تهش بهش چراغ سبز نشون بده و آخرش برگرده به شوهره( که البته دیگه شوهرش نبود) بگه من یه حس دیگه داشتم که فکر کنم باید بهت می گفتم ! البته اصلا منکر خیانت مرده نمی شم! ولی چرا همه آدمای تو ی فیلم باید بد باشند ، من نمی فهمم چرا باید نشون داد که طرف اصلا خانواده براش اهمیتی نداره و آدمای نزدیکش دو تا دوستشن که یکیشونم همکار شوهرشه ، این وسط مامانه کلا گلابی و سر خر ، اصلا حاضر نیست طرف با مامانش حرف بزنه !
نشون دادن کلی گره مبهم، مثلا این که اصلا دختر با این اختلاف سن چرا با این مرتیکه ازدواج کرده ! یا کسی که خونش تو همیچین منطقه ایه چرا چنین ماشینی داره ! یا اصلا اون زنه که با بچش تنهاس و مامانش دو تا کوچه اون ور تر ، چرا وقتایی که تنهاس خونه مامانش نمی ره !
نشون دادن یه پسره که نهایت غیرتش اینه که میخواد مثلا به مرده زنگ بزنه و بگه دختری که دوستش داشتم کجاس ، حالا مهم نیست که چند وقت با تو بوده و چه غلطی کرده ،یا این که میگه فقط برگرده ، من می بخشمش ! ( چه روشنفکر!)
مسخره کردن دعا کردن مردم که آره حاجی نگهبان خونش آیت الکرسیه! حاجی از آهنگ بدش میاد !
نمی دونم کلا زیر سوال بردن زندگی که توش خانواده بوده، دین بوده ، مرد غیرت داشته ! و نشون دادن یه زندگی مدرن و با کلاس پوچ و تو خالی و پر از رفتارهای مصنوعی
من هیچ کدوم از این ها رو نمی فهمم ، اصلا تو بگو متحجر ! تو بگو ... ، نمی دونم تو هر چیزی که دوست داری بگو اما من نمی فهمم!